المقالات
شبهه 123
سوم: به حکم داوود حکم میکند. از ابوجعفر نقل است که گفت: وقتی که قائم آل محمد بیاید، به حکم داوود و سلیمان حکم میکند و دلیلی از مردم خواسته نمیشود، از ابوعبدالله نقل شده که گفت: دنیا از بین نمیرود تا اين که مردی از من بيايد و به حکم آل داوود حکم کند
سوم: به حکم داوود حکم میکند. از ابوجعفر نقل است که گفت: وقتی که قائم آل محمد بیاید، به حکم داوود و سلیمان حکم میکند و دلیلی از مردم خواسته نمیشود، (بصائر الدرجات، ص 279؛ مستدرک الوسائل، 17/364؛ الخرائج و الجرائح، 2/860 ) از ابوعبدالله نقل شده که گفت: دنیا از بین نمیرود تا اين که مردی از من بيايد و به حکم آل داوود حکم کند (بصائر الدرجات، ص 278؛ الکافی، 1/397-398). [ر.ک: همان، ص 139-138]
پاسخ:
معنای حکم داوود
در احادیث متعدد از اهلبیت (ع ه) آمده است که حضرت مهدی (عج) وقتی ظهور کند، با حکم داوود حکم میکند. در برخی از آنها تعبیر چنین است:
چون قائم آل محمد قیام کند به حکم داوود و سلیمان حکم میکند و شاهد نمی خواهد
در بعضی دیگر آمده که امام صادق (ع) فرمود:
چون قائم آل محمد قیام کند بین مردم به حکم داوود حکم می نماید و نیاز به شاهد پیدا نمیکند و خداوند به وی الهام میکند، پس وی به حکم او حکم میکند.[300]
باید دانست که حکم داوود در این روایتها، به این معنا نیست که حکم ایشان بر اساس قوانین جزایی اسلام نخواهد بود؛ یعنی، به این معنی نیست که اگر در اسلام برای یک جرم حد یا قصاص تعیین شده است، آن را اجرا نخواهد کرد، چرا که: در احکام جزایی اسلام بین شریعت ما و شریعت حضرت موسی (ع) - که حضرت داوود هم تابع آن شریعت بوده - در جوهر، فرقی وجود ندارد.[301]
از طرفی در خود این احادیث حکم محمد و حکم داوود یک جا ذکر شده است، بنابراین روشن است که این دو در کنار هم هستند، نه در مقابل هم.[302]
مراد از حکم داوود در این روایات، در خود آنها بیان شده و آن هم شیوه دادرسی است؛ یعنی، حضرت مهدی (عج) نیاز به اقامه شاهد برای اثبات دعوا نخواهد داشت؛ چنان که در مورد حضرت داوود (ع) هم چنین بوده است.
توضیح اینکه: در آیین دادرسی اسلام، قاضی در صورتی که علم به راست و یا دروغ بودن یک مطلب نداشته باشد و حق و یا باطل بودن یکی از طرفین دعوی واضح و روشن نباشد، برای اثبات یک دعوی به دو شاهد عادل و در صورت نبودن آن به قسم تمسک میکند. تمسک به این دو، در صورتی است که موضوع دعوا برای قاضی روشن نباشد؛ وگرنه نیازی به شاهد و قسم نیست. بنابراین معنای این احادیث این است که امام مهدی (عج) اجازه دارد که با علم امامت و الهام خدایی، حق یا باطل بودن یکی از طرفین دعوا را تشخیص داده و بر اساس علم و یقین حکم میکند؛ نه اقامه شاهد.
خلاصه اینکه مهم ترین مشکل در دادرسی بر اساس موازین حقوقی موجود، مشکل تشخیص دعوای راست از دروغ است؛ لذا خیلی از دادرسیها طول می کشد ودر موارد زیادی - به رغم اینکه مدعی شاهد اقامه میکند ویا منکر قسم میخورد - واقعیت روشن نمیشود و بر اساس ظاهر، قاضی به نفع یک طرف حکم میکند! در حالی که ممکن است در واقع حق با او نباشد وچاره ای هم غیر از این نیست؛ چون راه برای فهم حقیقت نیست و در ظاهر این بهترین راه است.
اما بر اساس احادیث یاد شده، در زمان حضرت مهدی (عج) خداوند بر اساس یک عنایت خاص به وی، حق و یا باطل بودن دعوی را الهام میکند و او بدون نیاز به شاهد و یا قسم، حکم صادر میکند؛ چون مراجعه به شاهد و قسم یک حکم تکلیفی نفسی نیست که در خود آن مصلحت ذاتی باشد؛ بلکه تنها برای روشن شدن واقع است. و اگر فرض شود در یک حادثه حق برای همگان یا قاضی روشن است، وی نمیتواند آن علم و آگاهی صد در صد را کنار بگذارد و بر اساس دو شاهد یا قسم حکم صادر کند.
این مطلب در هر زمان این گونه است؛ ولی چیزی که هست اکنون ما چون به واقع دسترسی نداریم، قاضی ناچار باید بر اساس شاهد و قسم حکم صادر کند. اینکه پیامبر (ص) فرموده «بر اساس شاهدها و قسم بین شما حکم میکنم»، برای روشن کردن الگو برای دیگران است؛ چون برای قضات غیر معصوم امکان دسترسی به علم الهامی وجود ندارد؛ نه اینکه تنها راه قضاوت همین است.
بر این اساس روشن شد که احکام قضایی و جزایی اسلام در زمان حضرت مهدی (عج) نیز همان است که در قرآن و سنت بیان شده است. اما تنها آیین دادرسی برای تشخیص حق، در زمان ایشان بر اساس علم الهامی خدا خواهد بود. به عبارت دیگر، حکم داوود (ع) در این حدیث، به معنای این است که حضرت مهدی (عج) در شیوه محاکمه با تایید خاص الهی میداند که کدام یک از دو طرف دعوا، راست میگوید و کدام طرف دروغ، و بر اساس آن علم، حکم را بر طبق شریعت حضرت محمد (ص) صادر میکند، چنان که حضرت داوود (ع) بر اساس علم خود، قضاوت میکرد. دلیل این مطلب روایاتی هست که در کنار حکم داوود حکم حضرت محمد (ص) را هم ذکر نموده است؛ مثل این حدیث :
على بن عقبه از پدرش روايت میکند كه گفت: چون حضرت قائم (عج) قيام كند به عدالت حكم فرمايد، و در دوران او ستم بر داشته شود...و به حكم حضرت داوود (ع) و حضرت محمد (ص) در ميان مردم حكومت كند.[303]
به بیان مختصر مقصود از حکم داوود این است که در کیفیت اثبات دعوی، از علم موهبتی استفاده میکند و به شاهد و یمین نیازی نخواهد داشت. و این هم حکم محمد (ص) است البته پیامبر اکرم برای تعلیم قضاتی که از آگاهی موهبتی محروم بودند، معمولا از شاهد برای اثبات دعوا استفاده میکرد؛ و گاهی هم میشد که آن حضرت همان شیوه داوود را به کار میبست؛ یعنی، با علم خود حکم میکردند بنابراین هر دو شیوه، حکم حضرت محمد (ص) است اما اینکه یکی از این دو شیوه به نام حضرت داوود مشهور شده، به این لحاظ است که وی بنیانگذار این شیوه بوده است.
شافعی و ابو یوسف و برخی دیگر از فقها نیز اتخاذ این شیوه؛ یعنی، جواز حکم حاکم به علم خود در قضاوت را پذیرفتهاند. یاد آوری میشود که آنچه در روایت آمده، مربوط به دادرسی خود حضرت مهدی (عج) است، و به این معنا نیست که قاضیان منصوب از طرف او نیز با این شیوه دادرسی میکنند.
[304]
[300]. الإرشاد، ج 2، ص 386.
[301]. نک: شوری آیه 13.
[302]. عمار ساباطی مىگوید: از امام جعفر صادق (ع) پرسیدم به چه چیزی حکم مىكنید؟ گفت: به حکم خدا، حکم آل داوود و حکم محمد. الكافي، ج 1، ص 398؛ همچنین شیخ مفید در ارشاد نقل کرده است که وقتی مهدی قیام کند، بین مردم به حکم داوود و حکم محمد (ص) حکم میکند. ر.ک: الإرشاد، ج 2، ص 384.
[303]. مفید، الإرشاد، ج2، ص: 384.
[304]امام مهدي حقيقتي تابناک، مرتضی ترابي، ص 325.
[301]. نک: شوری آیه 13.
[302]. عمار ساباطی مىگوید: از امام جعفر صادق (ع) پرسیدم به چه چیزی حکم مىكنید؟ گفت: به حکم خدا، حکم آل داوود و حکم محمد. الكافي، ج 1، ص 398؛ همچنین شیخ مفید در ارشاد نقل کرده است که وقتی مهدی قیام کند، بین مردم به حکم داوود و حکم محمد (ص) حکم میکند. ر.ک: الإرشاد، ج 2، ص 384.
[303]. مفید، الإرشاد، ج2، ص: 384.
[304]امام مهدي حقيقتي تابناک، مرتضی ترابي، ص 325.